دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 28 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
توضیحات از متن فایل
از زمان سقراط و ارسطو تا زمان حال دربارة تفکر و ماهیت و مراحل آن بحثهای زیادی به عمل آمده است. کتاب معروف « چگونه فکر میکنیم؟ » جریان تفکر را شامل مراحلی میداند که دو مرحله ابتدایی و انتهایی و پنج مرحلة میانی را در برمیگیرد. مرحلة اول یا ابتدایی، مرحله شک و ابهام است و آن زمانی است که انسان با یک موقعیت پیچیده رو به رو شده و درصدد یافتن پاسخی برای مسئله و مشکل ایجاد شده است. مرحلة انتهایی، زمانی است که فرد از شک و ابهام درآمده و به نتیجه و جواب دست یافته است. به عبارتی تفکر سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است(امامی پور و سیف، 1382).
تعریف دیگر، تفکر را فرایندی رمزی و درونی می داند که منجر به یک حوزه شناختی میگردد، که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر میدهد(پور فرج عمران، 1387).
رضوی (1384) معتقد است که تفکر فرآیندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیلة تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد میگردد.
تعریف ساده دیگر از تفکر،کنترل هدفمند فکر است. یعنی اینکه فکر ما در اختیار ما باشد و در راستای نیازها و اهدافی که ترسیم کرده ایم به پیش رود. همانند یک کشتی که به بندر مقصد حرکت می کند نه به هر جایی که باد آن را ببرد(زارع ، آخوندی و اعراب شیبانی، 1390).
بنابراین تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح میگردد که انسان با مسئلهای مواجه است و خواستار حل آن است. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز میگردد که این تلاش ذهنی را، تفکر مینامند. فعالیت برای حل مسئله، از مراحلی تشکیل شدهاست که از تعریف مسئله به طور شفاف، روشن و ملموس، آغاز میگردد و با پیدا کردن راه حلهایی برای حل مسئله ادامه مییابد و با به کارگیری عملی بهترین راه حل و یافتن جواب نهایی به پایان میرسد(سلگی، 1390).
هر یک از روشهای تفکری را می توان متدهایی دانست که به کمک آنها، قسمتی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی می شود. تفکر برتر تفکری است که از بهترین روشها به حل مساله برسد.
انواع روشهای تفکری: تفکرخلاق، تفکر تحلیلی، تفکر انتقادی، تفکر اجرایی، تفکر استراتژیک است (شکری، کدیور و دانش پرور، 1387).
اما در تعریف سبک های تفکر می توان بیان نمود که شیوه های متفاوت افراد در پردازش اطلاعات را سبک های تفکر نامگذاری کرده است. سبک تفکر روش رجحان یافته ی تفکر است. سبک تفکر یک توانایی نیست بلکه چگونگی استفاده فرد از توانایی هایش است (استرنبرگ،2001).
2-2-2 انواع سبک های تفکر
تفکر مستقل یا مطلق: تفکری است فارغ و رها شده از ذهنیت گرایی، منابع تجربی، تجارب هیجانی، تفکر منطقی، دوگانگی و جدایی موضوع و ذهن
تفکر انتزاعی: تفکری است که جزئی از موضوع را از دیگر اجزا تفکیک نموده و بدون توجه به اجزای دیگر، آن را مورد ملاحظه قرار می دهد.
تفکر تحلیلی: بر پایه جدا سازی یک موضوع به عناصر و اجزای تشکیل دهنده آن. فرق آن با تفکر انتزاعی در توجه یکسان به همه اجزا است.
تفکر عقل سلیم: یک راه طبیعی و درونی تفکر است.این تفکر کاملاً با خرد پذیری، وجدان، استانداردهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی مرتبط است.
تفکر مفهومی: این تفکر مبتنی بر فرآیند ادراکی مفهوم پردازی یا مفهوم آفرینی است و بر ویژگی های درونی ساختار ذهن و مرتبط است. به عبارت دیگر، زبان و فکر از طریق این تفکر با هم مرتبط هستند(سلگی، 1390).
تفکر عینی: بر خلاف تفکر انتزاعی با ذات ملموس دنیای واقعی سرو کار دارد و با مفاهیم و ایده های انتزاع شده از موجودات و پدیده های حقیقی رابطه ای ندارد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 24 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 38 |
توضیحات از متن فایل
امروزه سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که وسیعاً در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار میگیرد. این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون «رضایت زناشویی»، «شادکامی زناشویی»، «موفقیت زناشویی» و «ثبات زناشویی» مرتبط است. در حالیکه اصطلاحات قبلی هر کدام تنها یک بعد از ازدواج را نشان میدهند, سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن میکند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود میآید، زیرا که لازمه آن انطباق سلیقهها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکلگیری الگوهای مراودهای است، بنابراین سازگاری زناشویی یک فرایند تکاملی در بین زن و شوهر است. در طول سالها از این مفهوم بدون یک تعریف مشترک و روشن بین محققان استفاده شدهاست. سازگاری زناشویی شیوهای است که افراد متأهل، بهطورفردی یا با یکدیگر، جهت متأهل ماندن سازگار میشدند، بهطوری که سازگاری زناشویی یکی از مهمترین فاکتورها در تعیین ثبات و تداوم زندگی زناشویی است (گال ، 2001؛ گلدنبرگ ،1382). مطالعات طبقهبندی شده هامیلتون (1929)و برنارد (1933) (گلدنبرگ ،1382). تعریف خاصی را برای سازگاری زناشویی ارائه ندادهاست. کاتریل (1933؛ گلدنبرگ ،1382). اولین کسی بود که سازگاری زناشویی را بهصورت «فرایندی که شریکهای متأهل تلاش میکنند تا سیستمهای ارتباطی خاص یا موقعیتی که در خانواده قبلی خودشان کسب کردهاند ، مجدداً ایفا کنند» تعریف کرد. سازگاری زناشویی بهصورت یک فرایند تعریف میشود که بوسیله موارد زیر تعیین میشود: 1) تفاوتهای پردرد سر دو تایی، 2) تنشهای بین فردی و اضطراب شخصی، 3) رضایت دوتایی، 4) همبستگی دوتایی، و 5) توافق کلی دوتایی روی شیوههای مهم عملکرد (اسپانیر، 1976). اسپانیر و کل یک مقیاس برای اندازهگیری سازگاری دوتایی پیشنهاد کردند که میتواند برای زوج های متأهل و زوجهایی که بدون ازدواج با یکدیگر با هم زندگی میکنند، مورد استفاده قرار گیرد. این مقیاس شامل زیرمقیاسهایی است که چهار مؤلفه تأیید شده اصلی را اندازه میگیرد: 1) رضایت دوتایی, 2) توافق دوتایی, 3) همبستگی دوتایی, و 4) بیان محبت آمیز. سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسانها تأثیرمیگذارد که در واقع سنگ زیربنای عملکرد خوب خانواده است و نقش والدینی را تسهیل میکند و سبب توسعه اقتصادی و رضایت بیشتر از زندگی میشود. از سویی دیگر وجود ناسازگاری زناشویی در روابط زن و شوهر علاوه بر ایجاد مشکل در موارد فوق، باعث اشکال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و اخلاقی، و افول ارزشهای فرهنگی در بین زوجین میشود (موسوی، 1382). طبق نظر هالفورد (1384) عوامل مؤثر بر سازگاری زناشویی شامل سه دسته خصوصیات فردی، عوامل موقعیتی و رویدادهای زندگی میباشد. همچنین بر اساس پژوهشهای مختلف عواملی چون محیط خانواده (شریعتمداری، 1374) و سبک دلبستگی (دیفیلیپو، 2000) بطور مثبت، و عواملی نظیر تفکرات غیر منطقی و افسردگی (بیچ و الری ، 1993) بطور منفی با سازگاری زناشویی ارتباط دارند. بحث و نتیجهگیری از مجموع پژوهشهای مختلف چنین استنبا ط میگردد که یک رابطه زناشویی با سازگاری خوب رابطهای است که نگرشها و اعمال هر یک از شریکها محیطی را فراهم میکند که جهت عملکرد مناسب ساختارهای شخصیتی خود و شریکش، خصوصاً در حوزه ارتباطات اولیه، مطلوب باشد. بنابراین،با توجه به اهمیت و نقش سازگاری در روابط بین زوجین و افزایش کیفیت زندگی زناشویی، واز سویی با عنایت به نتایج پژوهشهای مختلف در این زمینه، لزوم توجه و بررسی این متغیر در جهت کاهش تعارضات و مشکلات و بهبود و افزایش رضایت در روابط زناشویی احساس میگردد (موسوی، 1382).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 33 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
توضیحات از متن فایل
منظور از سازگاری، انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط بین خود و محیط به نحوی است که حداکثر خویشتن سازی را همراه با رفاه اجتماعی، ضمن رعایت حقایق خارجی امکان پذیر می سازد، بدین ترتیب سازگاری به معنی همرنگ شدن با جماعت نیست. سازگاری یعنی شناخت این حقیقت که هر فرد باید هدف های خود را با توجه به چارچوب های فرهنگی، اجتماعی تعقیب نماید (راجرز، به نقل از فرید، 1385). وقتی می گوییم فردی سازگار است که پاسخ هایی را که او را به تعامل با محیطش قادر می کند آموخته باشد تا در نتیجه به طریق قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار کند تا احتیاجاتی در او ارضا شوند. یک فرد در یک موقعیت اجتماعی خاص می تواند خود را به طریق مختلف با آن موقعیت تطبیق دهد یا سازگار کند (مک دانلد، به نقل از فرید، 1385). هرگاه تعادل جسمی و روانی فرد به گونه ای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به وی دست می دهد و برای ایجاد توازن نیازمند به کار گیری نیروهای درونی و حمایت های خارجی باشد و در این اسلوب ساز و کارهای جدید موفق شود و مسأله را به نفع خود حل کند، گویند فرایند سازگاری به وقوع پیوسته است (اسلامی نسب، 1373). سازگاری فرایندی در حال رشد و تحول پویا است که شامل توازن بین آن چه افراد می خواهند و آن چه جامعه شان می پذیرد. به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دوسویه است؛ از یک طرف به صورت مؤثر با اجتماع تماس برقرار می کند و از طرف دیگر، اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آن ها توانایی های بالقوه خویش را واقعیت می بخشد. در این تعامل، فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می آید (به نقل از شادمان، 1383). ابعاد سازگاری، شامل سازگاری جسمانی، سازگاری روانی، سازگاری اجتماعی قرار دارد پیش درآمد رسیدن به سازگاری های روانی، اخلاقی و جسمانی، سازگار شدن از لحاظ اجتماعی است (به نقل از شادمان، 1383).
سازگاری فرایندی است در حا ل رشد و پویا که شامل توازن بین آن چه افراد می خواهند و آن چه جامعه شان می پذیرد است .به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دو سویه است، از یک طرف فرد به صورت مؤثر با اجتما ع تماس برقرار می کند و از طر ف دیگر اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آن ها توانایی های بالقوه ی خویش را واقعیت می بخشد. در این تعامل فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می آید (به نقل از شادمان، 1383). به طور کلی سازگاری به تسلط فرد بر محیط و احساس کنار آمدن با خود اشار ه دارد. هر یک از ما به محیط و تغییراتی که در آن روی می دهد پاسخ می دهیم . از این رو سازگاری مهارتی است که باید آموخته شود و کیفیت آن مانند سایر آموخته ها، بستگی به میزان علاقه و کوشش فرد برای یادگیری آن دارد. محیط خانواده، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی در فراهم ساختن امکان یادگیری سازگاری با محیط نقش و مسئولیت مهمی بر عهده دارند. سازگار شدن با محیط مهم ترین منظور و غایت تمام فعالیت های ارگانیزم است، به طوری که تمام افراد در تمام دوران زندگی خود، در هر روز و هر ساعت سرگرم آن هستند که خود دگرگون شده و دگرگون نشده را با محیط دگرگون شده و دگرگون نشده سازگار کنند. در واقع زندگی کردن چیزی جز عمل سازگاری نیست (به نقل از شادمان، 1383).